شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [تلگرام] رفته بودم بمارستان مقات که از رفقا که با ماشين رفته بود تو دره ... ديدم که بغل تختش خوابده سر تا پاش تو گچه ... به هوش مياد به رفيق ما فحش ميده دوباره از هوش ميره ,,, از رفيقم پرسيدم اين چشه ؟ چرا داره فحش ميده؟ ! گفت والا ما شب تو جاده ميرفتيم اين هم موتورش چراغ نداشت ... پشت سر ما موميد ما که رفتيم تو دره اونم اومده دنبال ما !!!
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top