پيام دوستان
+
پياده روي باريکي که يک سوي آن درختچه و سبزه و آن سوي آن اتوبان امام علي ( ع ) است شبها در تاريکي مطلق بسر ميبرد شنيده بود که در آنجا چند نفر مورد تعرض قرار گرفته بودن و گذشته از آن محل تجمع و خواب معتادان و ولگردها هم هست عده اي هم در ميله هاي روي اتوبان شبها ميخوابند . بعد از تماسهاي زياد با شهرداري و اداره برق موفق شدم تصميم مديران شهرداري را براي روشن نمودن آن محل بياري پروردگار مصمم کنم .
ميراب عطش
ديروز 3:59 عصر
اداره برق ميگفت چون آنجا قدري سبزي دارد مربوط به شهرداريست و شهرداري هم ميگفت چون در آن نزديکي کابل برق نداريم نميتوانيم آنجا را روشن کنيم . شهرداري مدتي از يکي از خانه هاي نزديک آنجا برق گرفته بود که بعد از فوت پيرزني که اجازه داده بود اين امکان از بين رفت . يک شب که داشتم وارد آن محل رد ميشدم ديدم خانمي که در حال رفتن بود با ديدن آقايي که از روبرو مي آمد برگشت به او گفتم خانم نترس دنبالم بيا .
اون که داشت تلفني با کسي گفتگو ميکرد گفت ترسيدم داشتم برميگشتم آقايي بمن گفت نترس پشت سر من بيا . قسمت ترسناک آن محل عبور که در خيابان شهيد حيدري شهيد مدني ( نظام آباد ) قرار دارد خانه ايست که معبر را بصورت ال درآورده و نميشود روبرو را تا مسافتي مشاهده کرد و در آن وسط تاريکي ناگهان شخصي روبروي شخص ديگر ظاهر ميشود .
+
*سلام اي همنشين پارس ياري ، که جز اينجا نداري هيچ کاري :D .. بيا و در لغتها جستجو کن ، و با ما شاعرانه گفتگو کن .. زبان شعر از فردوسي آموز ، به هر بيتي چراغي ديگر افروز * :)





ميراب عطش
ديروز 3:59 عصر
1 فرد دیگر
24 فرد دیگر
+
ارغوان!
شاخهي همخون جدا ماندهي من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي است هوا؟
يا گرفته است هنوز؟:'(
ميراب عطش
ديروز 3:57 عصر
پروردگارا
به من آرامش ده، تا بپذيرم آنچه را که نمي توانم تغيير دهم.. دليري ده ،تا تغيير دهم آنچه را که نمي توانم تغيير دهم ..بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم .مرا فهم ده ،تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار کنند
خانه ي خانواده
102/6/27